چکیده مقاله: آنچه در مورد بحث مقاله حاضر می بایست مطرح کرد، تعاریف اجمالی از حوزه پدیدار شناسی و هنرمنوتیک از منظر فلسفه و نگره های صاحب نظران هنراسلامی در مورد نقش چلیپا است. . پدیدار شناسی روش شناختی تحت تأثير فلسفه هوسرل از راهکارهای مهم شناخت هنر اسلامی است . این روش در کنار تاریخی نگری، به ترتيب بهره مند از دو جریان فلسفی، پدیدار شناسی هوسرل و فلسفه ی تاریخ هگل هستند پل ریکور یکی از برجسته ترین نمایندگان هرمنوتیک معاصر:هرمنوتیک را نظریه عمل و فهم  در جریان ارتباط با تفسیر متون میداند.ولی برخی دیگر هرمنوتیک را نوعی معرفت شناسی میدانند. هدف هرمنوتیک در اساس فهم متن است نه شناخت مولف.زمان در نحوه فهم موثر است. با توجه به اینکه هرمنوتيک روش فهم و تفسير است از این رو، در کاربرد روش هرمنوتيم در هنر اسلامی کوشش می شود تا به جنبه های مستور و پنهان در آن آثر دست یازیده شود و مفاهيم و معانی آن آثار برای ما پدیدار شود. نقش اسلیمی چلیپا که از باستان و حتی قبل از آن قدمت دارد، مورد توجه بسیار اساسی و مهم هنر اسلامی قرار گرفت. زیباترین نگاه تاریخی که می شود به منشأ کاربرد و وجه تقدسی چلیپا از آن گفت، این نکته بسیار جذاب است که به نقل از تاریخ در عصر نوسنگی آنگاه که انسان به دنبال کشف آتش بود، با دو چوب عمود برهم اصطحکاک می داد و آتش را کشف کرد. پس از آن، این نشان بعلاوه ای شکل، نمادِ آتش شد و برای انسان های آن دوره مقدس گردید. در اینجاست که می شود با اتکا به نگاه پدیدارشناسانه و با حمایت هرمنوتیک مفاهیم جدیدتری از این نقش مهم(چلیپا) درساحت هنر اسلامی را عنوان کرد و آن یکی حدیث مبارک حضرت علی (ع) در مورد چهارنفس انسانی و دومی چهار مرتبت عالم در نظریه افلاطون است. نهایتاً در این پژوهش می توان به حوزه پدیدارشناسی و هرمنوتیک در برخورد با هنر و به طور خاص نقش چلیپا اعتماد کرد و از آن برای رشد و تعالی هنر و حرکت با زمان است.

دریافت مقاله